بسکه به روی شانهام کوه گنه کشیدهام
شکستهام شکستهام خمیـدهام خمیدهام
نوید لطف و رحمت و عفو تو را شنیدهام
این من و این عطای تو این تو و این خطای من
خدای من خدای من
بسکه به روی شانهام کوه گنه کشیدهام
شکستهام شکستهام خمیـدهام خمیدهام
نوید لطف و رحمت و عفو تو را شنیدهام
این من و این عطای تو این تو و این خطای من
خدای من خدای من
ماندم چه کنم پیش تو شرمندگی ام را
دادم به گناهان شرف بندگی ام را
برهم زده این نفس همه زندگی ام را
نادیده بگیرید سرافکندگی ام را
هرچند بدم پیش کریم آمده ام من
با دست گرفتار درش را زده ام من
جای تو شدم بنده ی دینار ببخشید
دل داده ام عمریست به اغیار ببخشید
کارم شده معصیت و انکار ببخشید
هربار خطا کردم و هربار ببخشید
این بار گنه از من و این مغفرت از تو
در چنته ی من نیست به جز معذرت از تو