در کتب تفسیر و حدیث وارد شده که وقتی رسول خدا در غدیر خم امام علی (علیه السلام) را به ولایت عهدی منصوب کرد، خبر آن در اطراف پراکنده شد تا به گوش حارث بن نعمان فهرى رسید.حارث بىدرنگ شتر خود را سوار شد و شرفیاب حضور رسول اللَّه گردید. حضرت آن موقع در ابطح بودند، حارث از شتر خود فرود آمده و بند بر پاى آن نهاد و نزدیک شد، آن گاه روى به آن جناب نموده و در حالى که حضرت در بین جمعى از اصحابش بود، عرض کرد:از ناحیه پروردگارت به ما دستور دادى که به وحدانیت خداوند و رسالت تو شهادت دهیم، ما نیز پذیرفتیم، آن گاه به ما گفتى چه و چه (و همه احکام را ذکر کرد) و ما قبول کردیم، و این همه اطاعت از ما تو را کفایت نکرد تا دو بازوى پسر عمت را کشیده و او را بر همه ما سرورى دادى، و گفتى: هر که من مولاى اویم، على مولاى او است. اینک آمدهام از تو بپرسم داستان سرورى پسر عمت از ناحیه خود تو است یا از ناحیه خداست؟رسول اللَّه فرمود: سوگند به خدایى که جز او معبودى نیست. آن نیز مانند همه دستوراتم از ناحیه خداست.حارث به سوى مرکب خود برگشت و در حالى که میگفت: بارالها! اگر این مطلب حق است و از ناحیه تو است ، سنگى از آسمان بر ما بباران، و یا عذابى دردناک بر ما نازل کن.هنوز به شتر خود نرسیده بود که خدا او را هدف سنگ ریزهاى قرار داد به طورى که از فرق سرش فرو رفت و از پائین تنش بیرون آمده و هلاکش ساخت.درباره همین واقعه در سوره معارج این دو آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ را فرستاد. مرحوم علامه امینی در جلد اول کتاب «الغدیر» نام 30 نفر از دانشمندان اهل سنت را آورده است که گفتهاند: این آیه در روز غدیرخم در مورد علی بن ابیطالب نازل شده است.دو آیه در مورد غدیر خم نازل شدهاند؛ یکی آیه 32 انفال: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ»(به خاطر بیاور) زمانى را که گفتند: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکى براى ما بفرست!»دیگری آیه اول و دوم سوره معارج: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِع؛ تقاضاکنندهاى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى تواند آن را دفع کند.
( تفسیر المنار، ج4،ص464 به نقل از تفسیر ثعلبی و کتاب الغدیر،ج1،ص 239)
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ:
کُنَّا عِنْدَ الرِّضَا علیه السلام وَ الْمَجْلِسُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ فَتَذَاکَرُوا یَوْمَ الْغَدِیرِ فَأَنْکَرَهُ بَعْضُ النَّاسِ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ:
إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ فِی السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ… یَا ابْنَ أَبِی نَصْرٍ أَیْنَ مَا کُنْتَ فَاحْضُرْ یَوْمَ الْغَدِیرِ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَهً وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَهِ الْفِطْرِ
وَ الدِّرْهَمُ فِیهِ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ لِإِخْوَانِکَ الْعَارِفِینَ فَأَفْضِلْ عَلَى إِخْوَانِکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ…
وَ اللَّهِ لَوْ عَرَفَ النَّاسُ فَضْلَ هَذَا الْیَوْمِ بِحَقِیقَتِهِ لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ لَوْ لَا أَنِّی أَکْرَهُ التَّطْوِیلَ لَذَکَرْتُ مِنْ فَضْلِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا أَعْطَى اللَّهُ فِیهِ مَنْ عَرَفَهُ مَا لَا یُحْصَى بِعَدَدٍ.
احمد بن محمد بن ابی نصر گوید:
نزد امام رضا علیه السلام بودیم و مجلس مملو از جمعیت بود. از روزِ غدیر خم سخن به میان آمد، بعضی از مردم نسبت به آن اظهار بی اطلاعی کردند.
پس امام رضا علیه السلام فرمود: پدرم [امام کاظم] از پدرش [امام صادق] علیهما السلام برایم نقل کرد که ایشان فرمود:
به راستی که روزِ غدیر خم در [میان اهلِ] آسمان مشهورتر است از روزِ غدیر در [میان اهلِ] زمین…
ای پسرِ ابی نصر! هر جا بودی، در روزِ غدیر نزدِ امیرالمؤمنین علیه السلام [در نجف] حاضر شو، که همانا خداوند [در این روز] برای هر مرد و زنِ مؤمن و مسلمان گناهِ شصت سال را می آمرزد، و از آتش می رهاند دو برابرِ آنچه رهانده در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر. و درهمی که برای برادران شیعه ات [صرف و بذل کنی] در آن [روز] برابر است با هزار درهم [در روزهای دیگر]، پس بیافزای [بر نیکی ات] به برادرانت در این روز…
به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را حقیقتاً می شناختند، به راستی که ملائکه روزی ده بار دست در دست ایشان می گذاشتند، و اگر نبود اکراهم از طولانی شدن [سخن]، از [دیگر] فضائل این روز و آنچه خداوند عطا می کند به کسانی که آن را می شناسند، یاد می کردم آنقدر که به عدد شمرده نشود.
تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۴
بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۹۴، ص۱۱۸
چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
آن را به محبت علی بخشیدند
عیدتان مبارک
حیدر شدی تا پشت در هی در بکوبند!
جای ملائک نیست بال و پر بکوبند
زهرا دلش میخواست ذکر «یاعلی» را
روی عقیق سرخ پیغمبر(صلی الله علیه واله وسلم) بکوبند
سنگ علی را فاطمه بر سینه کوبید
باید که بر دُرِّ نجف حیدر بکوبند
نام تو اسم اعظم پروردگار است
این مُهر را باید به هر منبر بکوبند
معراج تازه ابتدایت بود، باید
نام تو را از این مقرّب تر بکوبند
هرکس تو را دارد چرا باید بترسد
مثل تو تنها از خدا باید بترسد